نام مرکز
|
:
|
کتابخانه مرکزی دانشگاه کردستان
|
نوع مدرک
|
:
|
پایان نامه فارسی
|
زبان مدرک
|
:
|
فارسی
|
شماره رکورد
|
:
|
216170
|
شماره مدرک
|
:
|
۳۹۳۱پ
|
شماره راهنما
|
:
|
LCI۳۹۵۰ ۱۳۹۸ کتابخانه مرکزی
|
سرشناسه
|
:
|
اعظمی، فائزه
|
عنوان
|
:
|
تحلیل از هم گسیختگی غزلیات سبک هندی با توجّه به نظریه ناخودآگاه جمعی یونگ [پایان نامه]
|
نویسنده
|
:
|
/ فائزه اعظمی
|
استاد راهنما
|
:
|
نجم الدین جباری
|
محل تحصیل
|
:
|
: دانشگاه کردستان، دانشکده زبان و ادبیات
|
سال تحصیل
|
:
|
، ۱۳۹۸
|
صفحه شمار
|
:
|
ج، ۹۳ص: نمودار+ لوح فشرده
|
مقطع تحصیلی
|
:
|
کارشناسی ارشد
|
رشته تحصیلی
|
:
|
زبان و ادبيات فارسی
|
دانشگاه
|
:
|
کردستان
|
گروه تحصیلی
|
:
|
زبان و ادبیات فارسی
|
گرایش تحصیلی
|
:
|
زبان و ادبيات فارسی
|
دانشکده
|
:
|
دانشگاه کردستان، دانشکده زبان و ادبیات
|
نمره دانشجو
|
:
|
عالی
|
يادداشت
|
:
|
چکیده فارسی - انگلیسی
|
چکيده
|
:
|
سبک هندی، پس از دو سبک خراسانی و عراقی، سومین سبک بزرگ ادبی است که در قلمروهای ادب فارسی سر برآورد. آغاز آن را از سدههای دهم و یازدهم هجری ذکر کردهاند. این سبک در کنار ویژگیهای ممتازی همچون جستوجوی مضامین باریک و دور از ذهن، فصل ممیّزی با دیگر سبکهای ادب فارسی هم دارد و آن پاشان بودن و ازهمگسیختگی بیتهای یک غزل است که در لفظ و محتوا به دید میآید. به بیان دیگر، پیوند ابیات یک غزل در محور همنشینی بسیار سست است و نمیتوان انسجام خاصی را که در سبکهای پیشین بود، در اینجا پیدا کرد. این مولّفه، به ویژگی ساختاری سبک هندی بدل شد و چنان نمودِ برجستهای یافت که همهی شاعران را در جاهای مختلف، متأثّر کرد؛ از صائب گرفته تا کلیم ، بیدل و صیدی و... ضمن اینکه بیشتر شاعران در کنار غزل، به تک بیتسرایی هم روی آوردند که بدان «فرد» میگفتند و در پیشینههای ادب فارسی سابقه نداشت. در غزل سبک هندی نمیتوان میان ابیات یک غزل ارتباط معنایی استواری را یافت، ساختار غزل ساختاری است غیر منسجم که شاعران همواره نسبت به محور عمودی آن بیتوجّه بودهاند و این بیتوجّهی به ساختار، سبب وارد شدن انتقادهای فراوان بر سبک هندی بوده است. عدهای از هم گسیختگی را در این سبک پریشانگویی پنداشتهاند و این سبک را عاری از شاعران بزرگ دانستهاند؛ به همین دلیل در برابر آن موضع گرفتهاند و جامی را خاتم شعرای کلاسیک در ادب فارسی شناساندهاند. عدم انسجام محتوایی آن با استفاده از رویکرد روانکاوی یونگ، موضوع این پژوهش است. کارل گوستاو یونگ با طرح نظریهی ناخودآگاه جمعی، ابزاری را فراهم کرد که پژوهشگر به کمک آن میتواند با نگاه درزمانی، به اسباب و عللی بیندیشد که عوامل شیوههای رفتاری و گفتاری خاصّی را در سدههای بعدی نشان میدهد. با استفاده از این رویکرد روانشناختی، میتوان به گذشتههای تاریخ ایران رجوع کرد و پاسخ پاشان بودن و از هم گسیختگی محتوایی اشعار این سبک را در پیشینههای اندوهباری دید که چندین سده پیشتر در اثر عوامل خارجی همچون هجوم اقوام بیگانه، روی داده بود و اینک نمود ناخودآگاهانهای یافته و در شعر، به عنوان محصولی از ناخودآگاه جمعی، بروز یافته است. ولع شاعران این سبک به سرودن اشعار بدین شیوه، میتواند پرسشی بنیادین را برانگیزد که این پژوهش برای پاسخ بدان به پیشینههایی تباری رجوع میکند که در ناخودآگاه شاعران انبار شده است که رویکرد روانشناختی یونگ میتواند ابزار مناسبی برای کند و کاو در ضمیر ناخودآگاه جمعی به دست دهد.
|
|
:
|
After the two Khorasani and Iraqi styles, Indian style is the third largest literary genre in Persian literature. It supposedly dates from tenth and eleventh century. Along with outstanding features like search for narrow and far-fetch themes, the style has some features in common with other Persian literary styles e.i. the dispersion and disintegration of a sonnet’s line that is apparent in the both form and content. In other words, the cohesion of lines in a sonnet is loose, thus it does not have the coherence of the previous styles. This component became a structural characteristic for Indian style and grew outstandingly in a way that affected all the poets in different places such as Saeb, Kalim, Bidel and Seidi etc. Meanwhile, most of the poets beside sonnet, turned to single-line poetry that was called (Fard), however it did not have any review in Persian literature. It is impossible to find coherence among sonnets’ line; it has a non-cohesive structure and poets have always disregarded its vertical axis, and such indifference to the structure has caused many criticisms to Indian style. Some has regarded the incoherence in the style as nonsense. They have considered the style free from great poets and they have taken a stand against it and have identified Jami as the last classical poet in Persian literature. The lack of coherence in the style’s content is the subject of this research using Jung’s psychoanalysis approach. Carl Gustave Jung’s collective unconscious theory, provided a tool with which the researcher can contemplate the causes that point to certain verbal and nonverbal behaviors in the following centuries. Using this psychological approach, one can consider Iranian history, and find the causes of the non cohesive contents of this genre in the distressed backgrounds that had existed for several centuries due to the external factors, such as invasion of the foreign tribes, and now, unconscious is found in poetry, as a product of collective consciousness. The craving of the poets of this style to create this kind of poetry can give rise to a fundamental question that this study is going to answer by referring to the descendant backgrounds depicted in the subconscious of the poets that Jung's psychological approach can be an appropriate tool in the collective consciousness of the unconscious
|
توصیفگر
|
:
|
سبک هندی India style,
|
|
:
|
یونگ Jung,
|
|
:
|
ناخودآگاه جمعی the collective unconscious
|
|
:
|
غزل sonnet
|
|
:
|
کلیم کاشانی kalim kashani.
|
شناسه افزوده
|
:
|
جباری ، نجم الدین ، 1352- ، استاد راهنما
|
شناسه افزوده
|
:
|
دانشگاه کردستان دانشکده زبان و ادبیات
|